ابزار خشم (عصبانیت) در روابط

به گزارش وبلاگ دریا، اگر عدم ابراز خشم یک تصمیم منطقی باشد به این معنی که فرد پس از آنالیز شرایط، آگاهانه و بدون ترس آن را انتخاب کند، عارضه ای ندارد. اما با واپس زدن، انکار خشم، یا ابراز نامناسب، خشم ناپدید نمی گردد بلکه ممکن است به

ابزار خشم (عصبانیت) در روابط

نویسنده: دکتر رباب حامدی

عدم ابراز خشم چه عوارضی دارد؟

اگر عدم ابراز خشم یک تصمیم منطقی باشد به این معنی که فرد پس از آنالیز شرایط، آگاهانه و بدون ترس آن را انتخاب کند، عارضه ای ندارد. اما با واپس زدن، انکار خشم، یا ابراز نامناسب، خشم ناپدید نمی شود بلکه ممکن است به طور ناگهانی ظاهر شود یا به صورت مسائل مختلف خود را نشان دهد. عدم ابراز خشم پیامدهای زیر را در پی دارد:

- نرسیدن به خواسته ها و اهداف شخصی:

شما در صورت عدم ابراز خشم و اعتراض خود به افراد یا شرایط موجود، ناچارید موقعیت فعلی را بپذیرید و در حالی که دیگران اوضاع را طبق میل خود پیش می برند، ساکت و آرام، ناکامی را تحمل کنید و از رسیدن به خواسته های خود چشم پوشی کنید.

- نادیده گرفتن بخشی از هویت انسانی خود:

خشم یکی از احساسات طبیعی انسان ها و بخشی از وجود آن هاست. ما در صورت عدم ابراز خشم، کامل نخواهیم بود. ابراز نکردن خشم باعث از دست دادن عزت نفسِ خود می شود.

- خود را هدف خشم خویشتن قرار می دهیم:

گاهی وقتی که از دیگران عصبانی هستیم و خشم خود را نشان نمی دهیم به خود بد و بیراه می گوییم: من احمقم و همواره می بازم. در این صورت خشم را به خودمان نشان می دهیم. چون فکر می کنیم آسیب رساندن به خود بی خطرتر از آسیب رساندن به دیگران است.

- ابتلا به بیماری های جسمی:

خشم در دراز مدت می تواند باعث بروز بیماری هایی مثل زخم معده، سردرد یا ایجاد واکنش های حساسیتی مثل انواع آلرژی ها شود.

- بروز عوارض روانی:

مسائل روانی از قبیل حالات عصبی، بیماری افسردگی و اضطراب هم گاهی ناشی از خشم های فروخورده است.

- طغیان خشم:

وقتی مکرراً خشم خود را، از سر ترس، پس می زنیم یا از هر گونه گفت و گو و رسیدگی به آن احتراز می کنیم، احتمال می رود خشم به صورت غیرقابل کنترل و انفجاری ظاهر شود و فرد ناچار شود به خاطر غیرمنطقی و افراطی بودن آن تاوان سنگینی بپردازد.

- واکنش افراطی:

چنانچه خشم به مرور زمان انباشته شود ممکن است آستانه تحمل فرد کاهش یابد و نسبت به رفتار یا گفتار دیگران حساس شود. در چنین مواردی در برابر کوچکترین تحریک، عکس العمل افراطی نشان داده می شود.

عدم کنترل خشم چه عوارضی دارد؟

هنگام بروز عصبانیت، تمرکز و ادراک بسیار محدود می شود. به این صورت که همه توجه ما به موضوعی معطوف می شود که از آن خشمگین شده ایم. در این صورت پردازش اطلاعات مختل شده و امکان تفکر سازنده، ارزیابی صحیح و استدلال کارآمد بسیار ضعیف می شود. چنین شرایطی باعث می شود رفتار ما با مشکل به وجود آمده متناسب نباشد. تکرار این عمل باعث رنجیدگی اطرافیان می شود تا آن جا که ارتباط ما را با آنها مختل می نماید. علاوه بر آن، کنترل نکردن خشم و فوران آن به صورت پرخاشگری و غیره موجب کاهش حافظه، توجه و تمرکز نسبت به موقعیت و رفتار اطرافیان شده و کارایی ما را ضعیف می نماید. از سوی دیگر خشمگین شدن های متوالی در درازمدت، زمینه ساز برون اختلالات قلبی- عروقی می شود که ممکن است موجب سکته قلبی یا مغزی شود.

ابراز خشم در چه صورتی مخرب است؟

اگر خشم را به گونه ای ابراز کنیم که باعث ایجاد دشمنی، تنفر، ناکامی یا رنجیدگی فرد دیگری شود یا موجب بروز آشفتگی، افسردگی، بی خوابی و مسائل جسمی (مثل سردرد) شود، مخرب است. با وجود آنکه خشم هیجانی طبیعی است و جنبه های سازگارانه زیادی دارد، وقتی شدت و مدت ظهور خشم در زندگی زیاد شود عوارض ناسازگارانه آن بروز نموده و اختلال ایجاد می نماید. آنچه به اسم رویارویی ایده آل با خشم می شناسیم، ابراز آن یعنی حرف زدن درباره آن است. قطعاً هر گونه عمل روی احساس خشم که موجب رفتارهای پرخاشگرانه فعال یا منفعل شود، اثرات تخریبی در پی دارد و باید از آن اجتناب کرد.

نشانه های رایج جسمی و روانی ناشی از بروز خشم کدام اند؟

هنگام بروز خشم، بدن حالت برانگیختگی و آماده باش پیدا می نماید. این حالت ها معمولاً با یک سری تغییرات فیزیولوژیک و روانی همراه است. رایج ترین این نشانه ها عبارتند از: افزایش ضربان قلب، انقباض عضلات بدن، گشاد شدن مردمک چشم، افزایش سرعت تنس، بی حسی و کرختی، لرزش صدا، تغییرات رنگ چهره (مثل سرخ شدن یا رنگ پریدگی)، سرد شدن و لرزش بدن، احساس تیر کشیدن در نقطه ای از بدن، عرق کردن، داغ شدن یا یخ کردن. این علائم در افراد مختلف، فرق دارد و در هر فردی دارای توالی خاصی است. ضروری است هر فرد برای کنترل خشم خود، ابتدای الگوی برانگیختگی خود را شناسایی کند، برای این کار باید توجه کند که نشانه های جسمی و روانی خشم به چه ترتیبی در او آغاز می شد و ادامه می یابد و آخرین نشانه ای که پس از آن خشم در حد غیرقابل کنترل فوران می نماید، کدام است.

نقش فیزیولوژی بدن در بروز خشم چیست؟

- تحقیقات نشان داده است تحریک بخش خاصی از مغز حیوانات باعث پرخاشگری و تحریک قسمت های دیگر موجب توقف آن می شود. از سوی دیگر نوار مغزی در تعداد زیادی از افراد پرخاشگر غیرطبیعی مشاهده شده است.

- بالا بودن تستوسترون هم در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر است.

- شواهد نشان می دهند مصرف الکل و ماندن فرد در دمای بالا باعث بروز پرخاشگری می شود.

- رفتار پرخاشگرانه در بعضی از افراد به علت کمبود هورمون سروتونین در مغز و نخاع شوکی است. بین کمبود سروتونین و رفتار پرخاشگرانه رابطه مستقیم وجود دارد. شواهد نشان می دهند خوردن بعضی از انواع مواد غذایی سبب رهاسازی سروتونین در مغز می شود که باعث افزایش سروتونین و آرام سازی فرد می شود. شاید به همین علت است که بعضی افراد در زمان عصبانیت، به طور ناخودآگاه، پرخوری می نمایند. بعلاوه در تحقیقات به عمل آمده، کاهش قند خون به اسم عاملی برای کاهش آستانه تحمل مطرح شده است.

وراثت یا ترتیب، کدام یک در نحوه ابراز خشم مؤثرتر است؟

هرچند شرایط جسمی و فیزیولوژیک تأثیر مستقیمی بر مقدار عصبانیت دارد اما به تنهایی کافی نیست، بلکه معین نماینده اصلی رفتار ما ساختار شخصیتی است. اگر طی دوران کودکی یاد گرفته باشیم با ابراز شدید خشم به خواسته های خود برسیم، در بزرگسالی هم از این شیوه استفاده خواهیم کرد. شخصیت پدر و مادر و نحوه تربیت آن ها نقش به سزایی در شکل گیری نحوه ابراز خشم در بچه ها دارد. گاهی بچه ها با پدر یا مادر پرخاشگر، همانندسازی می نمایند و رفتار آنان را الگوی خود قرار می دهند.

روش های ابراز خشم در افراد مختلف چگونه است؟

وقتی شما در مواردی از دیگران عصبانی می شوید، ممکن است رفتارهای منفعل، قاطع یا پرخاشگر داشته باشید.

رفتار منفعل:

وقتی به جای پاسخ به خشم خود، چیزی نمی گویید و احساس تان را در درون نگه می دارید، خشم یا به طور ناگهانی فوران می نماید یا به صورت پنهان، با توسل به اهمال کاری، علت تراشی، اظهار ناتوانی، فراموشکاری یا انجام ندادن خواسته فرد مقابل بروز می نماید. این روش، منفعلانه و غالباً نادرست است و باعث می شود دیگران شناخت درستی از شما و خواسته های تان پیدا ننمایند و در نتیجه حقوق تان را پایمال نمایند.

رفتار پرخاشگرانه:

در این روش فرد کوشش می نماید به شخص یا به چیزی صدمه بزند. در این صورت احساسات او بدون کنترل، به وسیله توهین، طعنه، برچسب زدن، تحقیر و درگیری های فیزیکی و رفتارهای خصمانه بروز می نماید حاصل این نوع واکنش ها پایمال کردن حقوق دیگران است.

رفتار قاطعانه:

رفتار قاطعانه به معنی ابراز و توصیف احساسات، افکار و نظرات خود است؛ یعنی بدون این که حقی از شما سلب شود، بر اعتقادات خود پایدار می مانید. بدون اضطراب، احساسات و نقدها خود را بیان می کنید و در عین حال حق دیگران را هم محترم می شمارید.

آیا همواره باید خشم را ابراز کرد؟

تصمیم گیری برای ابراز یا عدم ابراز خشم به عوامل مختلفی بستگی دارد. برای این کار ضروری است اهمیت موضوع را در نظر بگیریم. بسکمک اوقات می توان از کنار مسائل جزئی و کم اهمیت گذشت و بر خشم خود غلبه کرد. چنانچه موضوع مهم باشد، باید رابطه خود را با فرد مقابل ارزیابی کنیم و توجه کنیم که ابراز خشم چه پیامدهایی در پی دارد. اگر آرامش خاطر را پس از بروز عصبانیت با پیامدهای آن، در دو کفه ترازو بگذاریم کدام یک سنگین تر خواهد بود؟ در صورتی که، با در نظر گرفتن جوانب فوق، تصمیم گرفتیم اعتراض خود را نشان دهیم باید برای نتیجه گیری بهتر و افزایش احتمال حل مشکل، زمان و مکان مناسب را برای ابراز خشم انتخاب کنیم.

آیا همه افراد در روبروه با موقعیت تحریک نماینده به یک مقدار خشمگین می شوند؟

به حافظه خود رجوع کنید. زمان هایی را به خاطر بیاورید که با یکی از دوستان یا اعضای خانواده شاهد صحنه ای خشم برانگیز بوده اید. مثلاً مجسم کنید که در ترافیکی سنگین گیر نموده اید یا ماشینی با سرعت زیاد، آب کف خیابان را به روی شما پاشیده است. آیا واکنش همه شما در این شرایط یکسان است؟ بارها دیده ایم که افراد مختلف در برابر صحنه ای تحریک نماینده به یک مقدار عصبانی نمی شوند و عکس العملی با شدت و ضعف متفاوت نشان می دهند. علت این است که ارزیابی و تفسیر آن ها از آن موقعیت فرق دارد. یکی ترافیک را مشکل بدیهی در زندگی شهری می داند و عصبانی نمی شود و دیگری آن را بدشانسی قلمداد می نماید که مانع رسیدن او به کارش شده. به همین علت برآشفته می شود و به زمین و زمان بدوبیراه می گوید.

آنچه باعث می شود افراد در شرایطی یکسان، احساسات متفاوت داشته باشند، افکاری است که راجع به آن موقعیت از فکر شان می گذرد. در واقع زمان روبرو شدن با یک رویداد نوع افکار و تفسیر ما از آن باعث بروز احساسی خاص می شود و واکنش ما هم هم سو با این احساس است:

رویداد -> افکار -> احساس -> رفتار (واکنش)

افکار، سوخت رسان سطح برانگیختگی ما هستند. هرچه افکار، منفی تر و نگران نماینده تر باشند، امکان بالا رفتن سطح برانگیختگی و بروز خشم بیشتر می شود.

چگونه برای ابراز خشم تصمیم گیری کنیم؟

برای تصمیم گیری در خصوص ابراز یا عدم ابراز خشم باید چند نکته را در نظر گرفت:

1- از این که رفتار خشم برانگیز فرد عمدی بوده یا سهواً اتفاق افتاده است، اطمینان حاصل کنید و سعی کنید این دو را از هم تشخیص دهید. برای این کار قبل از قضاوت در خصوص فرد، علت رفتارش را بپرسید. فرض را بر این نگذارید که فرد حتماً قصد پرخاشگری یا آزار رساندن داشته است. این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است سوء تفاهم باشد.

2- نوع رابطه با فرد مقابل مهم است. بدیهی است شما خشم خود را نسبت به رئیس خود یا کسی که بسیار دوستش دارید به راحتی نشان نمی دهید؛ بنابراین ضروری است پیامدهای ابراز خشم خود را پیش بینی کنید.

3- پس از تصمیم به ابراز خشم باید موقعیت زمانی و مکانی را در نظر گرفت. ضروری است برای تأثیرگذاری بیشتر، زمان و مکان مناسبی برای ابراز احساس خود انتخاب کنید.

افکار چه تأثیری در مقدار خشم یا نحوه بروز آن دارد؟

وقتی در یک موقعیت تحریک نماینده قرار می گیریم، با توجه به خاطرات یا آموخته های گذشته و به خصوص آنچه از فکر ما می گذرد، ارزیابی های مختلفی از اوضاع می کنیم. عکس العمل ما دقیقاً به نتیجه این ارزیابی ها بستگی دارد. به اسم مثال اگر هنگام رانندگی، ماشین جلوی شما ناگهان متوقف شود، در صورتی که فکر کنید: شاید راننده تازه کار است و مهارت کافی در رانندگی ندارد، عصبانی نمی شوید و از کنارش به آرامی می گذرید. اما اگر این فکر به فکر تان برسد که: فقط به فکر خودش است، هر جا دلش می خواهد بدون توجه به دیگران توقف می نماید، احتمالاً تا حدی عصبانی خواهید شد. در صورتی که به این نتیجه برسید: می خواهد مرا اذیت کند، عمداً توقف کرد، بسیار عصبانی خواهید شد و حتی ممکن است با پرخاشگری به او اعتراض کنید. واکنش شما در این موقعیت، متناسب با فکری است که از فکر شما می گذرد. بنابراین یکی از مهمترین کلیدهای درک علت رفتارها، شناسایی افکار است.

ما معمولاً افکار خود را صحیح و معتبر و مبتنی بر واقعیات می دانیم، در حالی که به دلایل مختلف ممکن است ارزیابی ما از خود، دیگران و شرایط محیطی اشتباه باشد. بعضی اوقات افکار ما به خاطر خطاهای شناختی درست نیست، در حالی که غالباً آن را درست می پنداریم و بر اساس آنها عمل می کنیم. در ابراز خشم هم آن چه باعث عصبانیت ما می شود لزوماً رویدادهای بیرونی نیست. بلکه تعبیر و تفسیری است که فکر ما انجام می دهد. روان شناسان وجود بعضی خطاهای شناختی را در بروز خشم مؤثر می دانند. این خطاها عبارتند از:

1- تفکر همه یا هیچ:

وقتی همه چیز را سفید یا سیاه می بینید و آدم ها به نظرتان یا خوب و مثبتند یا بد و منفی، دچار این خطای شناختی شده اید. این خطا باعث می شود اگر یکی از دوستان تان یکی دوبار در برابر درخواست شما جواب رد داد، به طور کلی او را منفی ببینید، همه خوبی هایش را فراموش کنید و بگویید او همواره نسبت به من بی توجه است!. در حالی که اگر لحظه ای بیندیشید، شاید زمان هایی را به خاطر بیاورید که او به کمک تان شتافته باشد.

2- تعمیم افراطی:

این خطا زمانی پیش می آید که یک اتفاق منفی را به سراسر زندگی خود نسبت می دهید؛ مثلاً اگر یک بار در امتحان رد شده اید به خود می گویید: من همواره شکست می خورم. بهتراست برای تصحیح آن از خود بپرسید: آیا واقعاً من همواره شکست می خورم و هیچ موفقیتی نداشته ام؟

3- فیلترسازی فکری:

زمانی که نکات مثبت یک فرد یا رویداد را نادیده می گیریم و فقط به موارد منفی توجه می کنیم، دچار فیلترسازی فکری شده ایم. انگار فکر ما فقط نکات منفی را پردازش و موارد مثبت را فراموش می نماید. مثل وقتی که شما محبت اطرافیان را در طول مدت زندگی فراموش می کنید و یک بار بی اعتنایی یا رفتار ناخوشایندشان را به کل رابطه نسبت می دهید و می گویید: او مرا دوست ندارد. در این موارد بهتر است پس از مقایسه رفتار فعلی فرد با رفتارهای قبلی و یادآوری روابط گذشته به داوری بنشینید. در این صورت کمتر دچار احساس خشم نسبت به آن ها خواهید شد.

4- فکر خوانی:

اگر دوست تان را ببنید که در خیابان از کنارتان می گذرد و به شما توجه نمی نماید، چه فکری از فکر تان می گذرد؟ در صورتی که با خود بگویید: از من دلخور است! یا به من اهمیت نمی دهد! دچار فکر خوانی شده اید و احتمال خشمگین شدن تان زیاد می شود. اما اگر فکریت خود را به بوته آزمایش بگذارید، مثلاً با دوست خود درباره این موقعیت صحبت کنید و علت بی توجهی اش را بپرسید، متوجه خواهید شد که در ارتباط با شما مسئله ای ندارد، بلکه احتمالاً به علت مشغولیت فکری شدید، شما را ندیده است.

5- فاجعه سازی:

در این خطای شناختی معمولاً مسائل عادی خیلی مهمتر از آنچه هستند به نظر می رسند و در حد یک مصیبت ارزیابی می شوند. به همین علت فرد را بسیار آشفته می نمایند. مثلاً اگر ماشین تان روشن نمی شود با خود می گویید: چه مصیبتی! به هیچ کارم نمی رسم. برترین کار برای تصحیح این خطا، مورد سؤال قرار دادن درجه شدت و جدی بودن مسئله است. آیا واقعاً فاجعه ای اتفاق افتاده است؟ هیچ راه حلی نیست؟ اصلاً به چه چیزی مصیبت می گویند؟

6- بایدها:

گاهی بایدها و نبایدهای فکری ما غیرمنطقی هستند. در این زمینه استانداردهایی برای خود تعریف نموده ایم که انعطاف ناپذیر و غیرقابل تغییرند و بر اساس آنها در خصوص خود یا اطرافیان مان قضاوت می کنیم. وقتی به خود می گوییم: آدم ها باید به موقع سر قرارشان حاضر شوند کمتر ناراحت خواهیم شد.

7- برچسب زدن:

این خطای شناختی در واقع نوعی تفکر همه یا هیچ است. وقتی رفتار نامطلوبی از خود یا اطرافیان می بینیم، بدون در نظر گرفتن ویژگی هایی که در طی زمان دیده ایم، برچسب منفی می زنیم و به این ترتیب شخصیت خود یا دیگران را زیر سؤال می بریم. مثلاً می گوییم: من تنبلم یا او احمق است! برای تصحیح این فکر بهتر است به حافظه خود رجوع کنیم و از خود بپرسیم: نشانه های تنبلی چیست، آقا واقعاً من تنبلم؟، آیا او احمق است؟ علائم حماقت کدام است؟

آیا ممکن است ابراز خشم نقش سازنده و مفیدی در زندگی ما داشته باشد؟

خشم احساسی انسانی است که اگر به موقع و مقدار مناسب ابراز شود می تواند نقش سازنده داشته باشد. خشم وسیله قاطع و آشکاری برای ابراز اعتراض، ناامیدی، تأسف و ناخشنودی از اعمال فریبکارانه دیگران است. خشم برخلاف ترس، فرد را قوی و پرانرژی می سازد تا بتواند موانع را از سر راه خود بردارد. گاهی ابرازِ خشم در قالب فریادهای بشرمحبت آمیز علیه ظلم و بیداد جلوه گر می شود تا به همه ستمکاران و کسانی که حقوق انسان ها را زیر پا می گذارند هشدار دهد. البته باید توجه کرد خشمی که به صورت عادت درآید یا به شکل لجام گسیخته ظاهر شود، قبل از این که فرد را به هدف برساند، نابودش خواهد نمود.

البته باید توجه کرد که گاهی ما ناخودگاه از خشم برای سرزنش کردن دیگران به خاطر کوتاهی های خود، سرپوش گذاشتن روی اشتباهات مان، توجیه ظلم خود به دیگران، نادیده گرفتن احساسات اطرافیان و برانگیختن عواطف آن ها استفاده می کنیم. به این ترتیب می بینیم که ابراز خشم تیغی دو لبه است که از سویی برای ابراز احساسات انسان محبت آمیز به کار گرفته می شود و از سوی دیگر می تواند برخلاف اهداف نوع محبت آمیز ابراز شود.

آیا از ابراز خشم می توان برای رسیدن به اهداف و منافع شخصی استفاده کرد؟

گاهی چون بعضی افراد، با ابراز خشم به منافع شخصی خود می رسند، به آن ادامه می دهند. انگیزه های روانی مختلفی در این گونه رفتارها دخیل است:

- وقتی افراد دچارسرخوردگی یا ناکامی می شوند با خشمگین شدن احساسات خود را رها می نمایند و مسئولیت آن را به دیگران یا شرایط محیطی نسبت می دهند.

- بعضی افراد با استفاده از ابراز خشم، کسانی را که از آنها می ترسند، تحت کنترل خود در می آورند.

- با ابراز خشم می توان توجه دیگران را به خود جلب و احساس قدرت کرد.

- گاهش خشم دستاویز افرادی می شود که می خواهند در پناه آن، رفتارهای جنون آمیز نشان دهند و بعد با بهانه تراشی خود را تبرئه نمایند که دست خودم نبود!

- چون اغلب اوقات اطرافیان تحمل خشم ما را ندارند و سعی می نمایند به هر نحوی ما را آرام نمایند، می توانیم با نشان دادن اوج عصبانیت خود، حرفمان را به کرسی بنشانیم.

- گاهی با ابراز خشم می توانید دیگران را وادار به احساس گناه و به واسطه آن احساس قدرتمندی کنید.

- ما بعد از ابراز عصبانیت می توانیم به خود ترحم کنیم و از این که هیچ کس ما را درک نمی نماید افسوس بخوریم.

- ما با از کوره در رفتن می توانیم به توجیه کار بد خود بپردازیم. شاید هم بتوانیم دیگران را وادار کنیم که به خاطر هراس از خشم ما، از انتقاد خودداری نمایند.

آیا ابراز خشم سبب تشدید آن می شود؟

در صورتی که منظور از ابراز خشم، رویارویی پرخاشگرانه با فرد مورد نظر باشد، پاسخ سؤال فوق مثبت است. چنانچه خشم به شکلی پرخاشگرانه ابراز شود، خشم طرف مقابل را هم تشدید خواهد نمود. اما اگر از روش های صحیح، مانند گفت و گو برای ابراز عصبانیت خود استفاده کنیم، نه تنها آن را تشدید نخواهد نمود بلکه باعث کاهش عصبانیت و حل مشکل خواهد شد. حتی آخرین روش کنترل خشم هم که مشت زدن به بالش یا زدن در اتاقی تنهاست، نه تنها منجر به افزایش خشم نمی شود، بلکه خشم را کنترل می نماید. این نوع واکنش ها باعث می شود فرد مستقیماً با محیط یا فردی که خشم را برانگیخته، روبه رو نشود و عصبانیت کاهش یابد.

منبع مقاله:

حامدی، رباب؛ (1385)، کنترل خشم(علل، پیامدها، راهکارها)، تهران: نشر قطره، چاپ ششم

منبع: راسخون

به "ابزار خشم (عصبانیت) در روابط" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ابزار خشم (عصبانیت) در روابط"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید