معنی ضرب المثل فارسی؛ شتر دیدی، ندیدی

به گزارش وبلاگ دریا، در این سری از معانی ضرب المثل ها، می خواهیم اشاره ای به تاریخچه ضرب المثل شتر دیدی ندیدی، داشته باشیم که گویا به زمان زندگی سعدی شیرازی باز می شود. با خبرنگاران همراه باشید.

معنی ضرب المثل فارسی؛ شتر دیدی، ندیدی

مقاله های مرتبط:

تاریخچه ضرب المثل شتر دیدی ندیدی

در روایات این چنین آمده است که در یک روز گرم تابستان، سعدی شیرازی از بیابانی عبور می کرد. او بسیار خسته و گرسنه بود و در جهت حرکت خود در پی مکانی برای استراحت می گشت. ناگهان در بین راه چشمانش به رد پای شتری افتاد که گویا چند ساعت قبل از آن منطقه رد شده بود. با خود کمی فکر کرد و گفت که این شتر احتمالا برای برطرف تشنگی و استراحت، مکان مناسبی را برای خود پیدا نموده است. بهتر است این رد پا را دنبال کنم. سپس سعدی جا پای شتر را تعقیب کرد و به علفزاری رسید. به این طرف و آن طرف نگاهی انداخت اما اثری از شتر پیدا نکرد و متوجه شد که قسمت چپ علفزار به وسیله شتر خورده شده است. به فکر فرو رفت که چرا ناحیه چپ علفزار خورده شده و ناحیه راست سالم است؟! ناگهان متوجه می گرددکه احتمالا آن شتر چشم راستش کور است و فقط قسمت چپ منطقه را می بیند. به همین علت از سمت چپ علفزار استفاده نموده است.

سعدی شیرازی همین طور که رد پای شتر را تعقیب می کرد محلی را دید که جای بدن شتر روی زمین حک شده است و دریافت که آن شتر در اینجا استراحت نموده است و متوجه جای کفش زنانه شد و به این نتیجه رسیدکه زنی همراه این شتر است. سپس به راه خود ادامه داد.

در بین راه روی زمین شیره انگور دید که مگس ها به دور آن جمع شده بودند و با خود گفت که بار این شتر مقداری شیره انگور است و گویا ظرف شیره پاره شده و در حال ریختن روی زمین است.

سعدی شیرازی از دور مردی را دید که به سمتش می آید و زمانی که به وی رسید با حالتی ناراحت به سعدی گفت که من شتری داشتم که همراه من بود. اما لحظه ای از او غفلت کردم و متوجه شدم که شترم را گم کره ام. آیا شما شتر مرا ندیدی؟

سعدی به او گفت که آن شتر بارش شیره انگور است؟ چشم راستش کور است و زنی همراه او است؟ آن مرد بلافاصله به سعدی می گوید که تمام نشانه هایی که گفتی درست است و زن من همراه آن شتر است. لطفا به من بگو که آن ها را کجا دیدی؟ آیا شتر و همسرم نزد تو هستند؟

سعدی هم به او گفت که من شتر و همسرت را ندیدم. آن مرد به شدت عصبانی شد و به سعدی گفت که ای نامرد، تمام نشانه هایی که گفتی درست بود، اما چرا به من می گویی که آن ها را ندیدم!!

سپس یقه سعدی را گرفت و با صدای بلند به او گفت که زن و شترم را به من برگردان واگرنه آن قدر کتکت می زنم که توان راه رفتن نداشته باشی. سعدی شیرازی هم به او گفت که من به تو دروغ نگفتم و واقعا همسر و شترت را ندیدم. فقط علایمی روی زمین دیدم و حدس زدم که یک شتر به همرا یک زن و مقداری شیره انگور که در بارش است، از این منطقه عبور نموده است. صاحب شتر حرف های سعدی را باور نکرد و او را کتک زد. در همین حال شتر آن مرد به سمت او آمد و مرد بادیدن همسر و شترش بسیار خرسند شد و از کتک زدن سعدی منصرف شد و از او عذرخواهی کرد و گفت: ای شیخ؛ مرا ببخش که حرف هایت را باورد نکردم. سعدی هم به او گفت که اشکالی ندارد. مقصر خود من هستم و باید از همان ابتدا به خودم می گفتم که شتر دیدی، ندیدی.

از آن موقع تا به امروز اگر کسی از رازی باخبر گردد و افشای آن ممکن است که به خود او هم آسیب بزند ضرب المثل شتر دیدی ندید را برایش بکار می برند.

منتظر نظرات شما دوستان وبلاگ دریایی های عزیز هستیم.

منبع: کجارو / بیتوته / akairan.com / راسخون

به "معنی ضرب المثل فارسی؛ شتر دیدی، ندیدی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معنی ضرب المثل فارسی؛ شتر دیدی، ندیدی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید